آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
ولی آیا تابحال شمرده ای ؟
برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم،
اول از همه بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی
و سپس بشمار ، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ،
و سر آخر بشمار تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتی ،
و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.
و تمام .
جوجه هایت شمرده شد ...
یلدایتان رویایی ، روزهایتان پر فروغ ، شبهایتان ستاره باران !
گاهی دلم میخواد وقتی بغض میکنم خدا از آسمون بیاد پایین اشکامو پاک کنه دستمو بگیره وبگه:اینجا ادما اذیتت میکنند؟بیا بریم........
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد
هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى
مىداد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل
کنم.
پادشاه گفت:من الان داخل قصر مىروم و مىگویم
یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند
در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم
اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد.
دیـشـب گـرسـنـه بـود
دخـتـری کـه مُـرد ...
چـه آسـان بـه خـاک پـس دادیـمـش ؛
و هـمـسـایـه اش ، زیـارتـش قـبـول ...
دیـشـب از سـفـر رسـیـد
مـکـه رفـتـه بـود
از گناه فاصله بگیرید شیطان دارد با ما عکس یادگاری می گیرد.به نماز بایستیم تا با خدا عکس یادگاری بگیریم.