غمگینم همانند روحی که قدرت تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد…
غمگینم از بی تفاوتی ها, از ندانسته قضاوت کردن ها . . .

بدتر از رفتن ، گندیست که انسانها به باور یکدیگر می زنند !

آلزایمر درد نیست ، برای بعضی ها درمان است !

تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند …
چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد … !

نه التماس می‌کنم
نه خیره خیره نگاهت
فقط آه می‌کشم و سکوت میکنم
همین آه برای تمام زندگی‌ ات کافیست

خدااااااااا.......
اجازه خدا؟میشه ورقمو بدم؟
وقت امتحان تموم نشده ولی......
ولی خسته شدم!!!!

نه این حق من نبود...

هر وقت بیشتر خواستم و بیشتر تلاش کردم و بیشتر بودم، دست های غیب بیشتری به زحمت افتادند که گره کور بزنند به من و کار من

انسان سقوط نمی‌کند

مگر به سمتی که به‌ آن تکیه کرده است

دست ِ قسمت است
قسمت قسمت کردن ِ
دستهای ِ به هم قسمت شده

این شب ها که قرآن به سر می گیریم...
 ای کاش نیزه نباشیم

بُغضم را خودم گریه خواهم کرد ... سکوتم را هم خودم می نویسم ... دست هایم اما ... التماس ِ دُعا دارند ...

ایستاده ام برای دیدن شاخه های الماس آرزوهایت

سبدی که خدا امشب به تو هدیه می دهد

مرا هم به خدایت نشان بده . . .

امشب بزرگی‌ات می‌شود آرزوهایت

لیله‌الرغائب است، مراقب آرزوهایت باش . . .

ای قاصدک
اگر زحمتی نیست
می شود سر ِ راهت
مرا هم به من برسانی ؟!
سالیانی ست که خودم را گم کرده ام

گور مرا بزرگ بسازید یک دنیا آرزو راباید باخود به آن ببرم!!!!!

پس این دردهایی که قرار بود وقتی بزگ شدیم یادمان برود کی تمام می شوند؟!

تمام گرفتاری های ما

در همین نام ها هستند

و این را شهید گمنام

خوب فهمیده است!

عشق و دوست داشتن بار سنگینی است 

کسی بر دوش می گیرد که یک دنیا وفادار باشد