حجاب ازادی من است

حجاب برای مرد محدودیت است نه برای زن

حجاب ازادی من است

حجاب برای مرد محدودیت است نه برای زن


پشت این بغض ، بیدی لرزان نشسته که خیال میکرد با این “یادها” نمیلرزد …


مامان

جانم؟

چرا داداشو از زیر قرآن رد می کنی؟

برای اینکه ایشالا به سلامتی برگرده.

مامان!

جانم؟

بابا رو از زیر قرآن رد نکرده بودی؟



اگر قلبی رو بشکونی خدا بهت بر میگردونه

روزی یه جایی یکی میرسه که تورو ناراحت کنه

میسپارمت به خدا



تلنگر کوچکی است بــاران

وقتی فراموش میکنیم [که ...]

آسمان کجاست ...


سر قرار، ناگهان دلهره ای تمام وجودش را گرفت... بی آنکه به دستش نگاه کند، با انگشت شست، بند آخر انگشت دوم را لمس کرد تا مطمئن شود که حلقه اش را در آورده...!

داشت استدلال می آورد و خودش را راضی میکرد که این کار گناه نیست... یک نفر انگار از درونش گفت: خودتی!


گاهی چتر را باید دستِ باران داد

روی سرِ خودش بگیرد

و ما

جایش بباریم!


داشت از

 تــــــــــــنــــــــــهــــــــــایـــــــــــی اش

میگفت اما صدای بوق پشت خطی

امانش را بریده بود ! ...


هی رفیق !!

از تو چه پنهان ، آدمها آنقدر دورم زده اند که ،

بعید نیست یکی از همین روزها

میدانی ،  به نامم کنند ...


به سلامتیـ اونیـ که اینقدر بردمشـ بــالا که دیــگه دســتــ خــودمـم بهـش نــمیرســه

تیری که روی دست پدر کرد پرپرش حالا دخیل بسته به رگهای حنجرش

ای وای التهاب سه شعبه چه می کند؟با این گلو شتاب سه شعبه چه می کند؟


خدایی را که به اجبار به یاد آوری بی اختیار فراموشش خواهی کرد.



 خیلی جیغ ها درهمهمه شهرها خفه شده اند ،

اما [هنوز] یک آخ در روستا ، همه رابه همهمه وا میدارد ...



شهید گمنام ... ؛ یعنی شهیدی که می توانست عقب بیاید اما ماند...

دعا کنید...

خدایا برایم دعا کن...

اینبار به جای اینکه از بندگانت التماس دعا داشته باشم از تو میخواهم که برایم دعا کنی...

 با دعای تو پرواز کنم حتی برای لحظه ای...

 خدایا... التماس دعا



کاش جنس دلها از کاغذ بود نه شیشه !!

سوختن بهتر از شکستن است


از خوبی های قبر و زندگی آن طرف این است که

دیگر گوشی انتن نمی دهد!


روبروی خانه وقتی هرزه چشمی خانه کرد جای چشم پنجره دیوار باشد بهتر است چشم پنجره!!